در پی حادثه دردناک سقوط هواپیمای بوئینگ و جانباختن تعدادی انسان بیگناه، از جمله جمعی از هموطنان و نخبگان کشور، موجی از نگرانی و تاثر، کشور و ملت ایران را فراگرفته است. در بدو حادثه و در تسلیت قبلی رسانهها از مسوولان امر خواستند با بررسی همهجانبه این رخداد ناگوار، پاسخگوی افکار عمومی باشند. متاسفانه آنچه غم این فقدان جانگداز را تشدید نمود، بیتوجهی و عدم صداقت با افکار عمومی بود. در این بین ستاد کل نیروی مسلح در بیانیهای اعلام کرد هواپیمای مسافربری اوکراینی که حامل تعداد زیادی از شهروندان ایرانی و غیرایرانی بود با »خطای انسانی« اپراتور پدافند ساقط شده و مطالب طرح شده پیرامون نقص فنی صحت ندارد درحالیکه اصرار بر کتمان چگونگی سقوط هواپیمای اوکراینی گناه نابخشودنی است و بر همین اساس رهبر انقلاب و رییسجمهور دستور رسیدگی به مقصران این فاجعه را صادر کردند تا ابعاد این فاجعه باورنکردنی روشن شود.
این بیمسوولیتی که نمونه دیگر آن را در حادثه تشییع پیکر شهید بزرگوار حاجقاسم سلیمانی در کرمان شاهد بودیم، اقتدار، وحدت و انسجام ملیای را که خدای بزرگ به پاس خون پاک سردار سرافراز میهن، حاجقاسم سلیمانی، به کشور و ملت ما هدیه داده بود را تحتالشعاع قرار داده و زمینهی شکافافکنی بدخواهان کشور را فراهم آورد. حال بسیاری این سوال را مطرح میکنند که وقتی فاجعههای بزرگ در حد زدن هواپیمای اوکراین، غرقشدن کشتی سانچی، کشتهشدن بیش از پنجاه نفر در کرمان در تشییع پیکر سردار سلیمانی که آن هم بهخاطر برخی ناکارآمدی بوده و موارد عدیده دیگر، چرا وقتی این دست اتفاقات میافتند اولا عذرخواهی رسمی و جدی صورت نمیگیرد، ثانیا مشخص نیست کدام دستگاه واقعا مسوول بوده و ثالثا چرا مانند کشورهای توسعهیافته، کسی استعفا نمیدهد؟ به گمانم این پرسشها اگرچه پرسشهای منطقی و درستی هستند، اما از اینها مهمتر این است که اعتماد عمومی از برخی تریبونهای رسمی تضعیف شده است. برخی (حتی در بین مسوولان) برای اینکه بیشتر متوجه شوند در دنیا و چهبسا کشور خودشان چه اتفاقی افتاده، به شبکههای خارجی مراجعه میکنند و این موضوع را به بهترین وجه میتوان در حادثه غمانگیز سقوط هواپیمای اوکراین مشاهده کرد.
بههرحال بعید نیست که شماری از مسوولان ندانسته باشند که هواپیما بر اثر شلیک موشک سقوط کرده، اما باید این را با اطمینان گفت که حداقل عدهای میدانستند یا اینکه وظیفه و مسوولیت آنها ایجاب میکرد که از تمام ابعاد ماجرا مطلع باشند. مسوول سازمان هواپیمایی کشور نباید چنان آشکار دروغ میگفت، وظیفهی او بود که با علم و اطلاع کامل گزارش سقوط را به مردم اعلام نماید. از طرف دیگر، برخی میدانستند که هواپیمای موردنظر مورد اصابت موشکهای پدافندی قرار گرفته. یعنی از نخستین ساعات اولیه چهارشنبه میدانستند که چه اتفاقی افتاده است. معذالک تمام چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه سکوت کردند. انگیزه و دلیل آنها برای این سکوت غمانگیز هر چه باشد، باید به این بیندیشند که در چنین وضعیتی چگونه میتوان از مردم انتظار داشت که از این بهبعد سخنان آنها را باور کنند؟ ذکر این نکته مهم است که: متاسفانه و بهمرور از اعتماد ملت کاسته شده است. بهگونهای که در حوادث مختلف، مسائل فقط به طراحی دشمنان داخلی و خارجی کشور منحصر شدهاند.
شادمانی و دخالتهای احتمالی دشمنان غیرقابل کتمان است، اما تقلیل علل گوناگون فقط به دشمن و نادیدن ناکاستیها، ناتوانیها، تقصیر و قصورهای خودیها، باعث بازتولید مشکل در صورتهای دیگر شده است. اینکه امروز در بطن و متن جامعه گفته میشود که اگر فشار خارجی نبود، این مسئله نیز مکتوم میماند، نشانهای بر عمق شکاف اعتماد در جامعهی ایرانی است. گمشدهی امروز ما در عرصه سیاسی، اقناع شهروندان است، بهگونهای که توجیهات نامربوط، بهجای صداقت، شفافیت و اقناع عمومی نشسته است بر کسی پوشیده نیست که از الزامات هر جامعهای در رابطه بین دولتها و ملتها وجود اعتماد اجتماعی بهعنوان یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که بالا بودن آن فرصت و ظرفیت است چراکه زمینه را برای مشارکت اجتماعی مردم برای ایفای وظایف ملتها و دولتها فراهم و آسان میکند و فقدان آن میتواند دولتها را از این ظرفیت محروم بکند و فاصله بین دولتها و ملتها را افزایش دهد.
فاصلهای که هرچقدر بیشتر شود، ترمیم آن بهمراتب سختتر خواهد بود و هرچقدر اعتماد بین سازمانها و مردم بیشتر باشد پشتوانهی خوبی برای توسعه هر کشور از جمله برای خروج از شرایط بحران در هر حوزهای اعم از بلایای طبیعی، جنگ یا... باشد، میتواند فراهم کند. یکی از مولفههای مهم در اعتماد نهادی یعنی رابطه دولت و مردم شفافیت و صداقت است که مردم انتظار دارند در هر جامعهای دولتمردانشان با آنها صادق باشند و از بیان واقعیتهایی که مربوط به مردم هست، حتی اگر این واقعیت، واقعیت تلخی هم باشد، پرهیز نکنند یا واقعیتها را وارونه نکنند. کتمانکردن واقعیتها و وارونه جلوهدادن، میتواند به زیان اعتماد اجتماعی باشد و چالهی بین دولت-ملت را بیشتر و عمیقتر کند. در شرایطی که خون پاک سردار سرافراز وطن، موجی از وحدت و انسجام ملی را در کشور شکل داده بود، عدهای بیتوجه به عواقب اقدامات خود برای کشور، احساسات پاک ایرانیان را بهشدت جریحهدار کردند. مردمی که تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم، انزوا و ناکارآمدی قرار داشتند، به پاس خدمات شایان و وطندوستی سپهبدشهید سلیمانی، در صحنه حضور پیدا کردند، حضوری بیسابقه و غبطهبرانگیز که اعتبار بینالمللی فراوانی برای ایران و ایرانی ایجاد کرد.
اما ندانمکاری و سوءمدیریت، فضای وحدتآفرین و انسجامزای فراهم شده را به بدترین وضع ممکن تبدیل کرد. این پنهانکاری، آنچنان مورد سوءاستفاده دشمن خارجی قرار گرفت که در هیچ گوشهی ذهن و مخیلهاش تصور هم نمیکرد که بتواند چنین پوششی برای حضور عزتمند ملی در عزای سردار سلیمانی را فراهم کند. اما زمینه مساعد برای مداخلهی دشمنان فراهم آمد و اعتماد ملت بهبازی گرفته شد. چیرهشدن مخفیکاری بر شفافیت و صداقت، نشانهی انحراف است.
پیش از آنکه سرطان پنهانکاری، بیش از این به تمامیت کشور لطمه وارد کند، مبادی، مبانی و چرایی آن باید مورد بررسی قرار گیرد تا ملت و کشور بیش از این آسیب نبیند. باید بپذیریم عدم شفافیت و صداقت و پنهانکاری ما بر مردم تاثیر منفی میگذارد. این مردم همان مردمی هستند که چند روز قبل در مراسم سردار شهید سلیمانی یکی از بینظیرترین واکنشها و رفتارها را انجام دادند که میتوانست یک گام بزرگ برای دولتمردان باشد تا بتوانند فضای ایجاد شده را تبدیل به ظرفیتی موثر برای مقابله با تهدیدات و تحریمهای آمریکا کنند. اگر همان زمان وقوع حادثه، واقعیت اعلام میشد، مردم میپذیرفتند چون وقوع سوانح و حوادث، بخشودنی و اشتباه در بروز برخی از حوادث، پذیرفتنی است. اشتباهاتی سهوی و اجتنابناپذیر برای مردم قابل درک و تحمل هستند. در تمام دنیا حوادث مشابهی اتفاق افتاده است و ملتها بالاخره توانستند با آنها کنار بیایند. باور داریم که در این مورد، حادثه تعمدی نبود. در آن روز و تاریخ، کشور شرایطی سختی را تجربه میکرد و همین شرایط سخت، آمادگی بالای نیروهای پدافندی را طلب میکرد و در چنین شرایطی خطای انسانی غیرممکن نیست.
کاش همان موقع واقعیت اعلام میشد، داغدیدگان و مردم راحتتر میپذیرفتند. نکته مهم در این پنهانکاری و رنجش عمیق ملت چنان است که اقدامات سطحی و کلیشهای و گفتاردرمانی نمیتواند بر عواقب نگرانکننده و جریحهدارشدن احساسات ملی، فائق آید. تحلیلهای آبکی و گزارشهای ساختگی سبب رنجش بیشتر مردم میشود و هیچ سودی را نصیب هیچ شخص و نهادی نخواهد کرد. تلاش برای دوقطبیکردن ماجرا و مقصر جلوهدادن دولت بهتنهایی سبب تطهیر نهادهای نظامی نخواهد شد و شایستهتر است که مسلمانان باور کنند، راه رستگاری فقط از صداقت و شفافیت میگذرد و هر چه بر ابهامات بیفزایند به اعتماد عمومی ضربهی کاری و نهایی وارد میشود. مقصران حادثه و عوامل پنهانکاری باید مسوولیتهای شرعی و قانونی را بپذیرند و قوهی قضائیه برمبنای عدالت و قانون برخورد لازم را انجام دهد.
نباید اجازه دهیم که فضای وحدت و انسجام کشور را بیشتر از این خدشهدار کنند. علاوه بر این پیش از برکناری و استعفای کسانی که تقصیر و قصورشان به اثبات میرسد، لازم است طراحان و عوامل پنهانکاری مواخذه شوند. نباید اجازه دهیم که سرپوش بر ماجرا گذاشته شود، بساط چنین رفتارهایی با پیامدهای مخاطرهآمیز برچیده شود تا از بازتولید و بازتکرار حوادث مشابه جلوگیری بهعمل آید. معمولا در جوامع مختلف بهخاطر احترام به افکارعمومی و پذیرش مسوولیتی که افراد در حوزههای مختلف دارند استعفا میتواند یک مسکن برای جامعه باشد، چون در هر صورت موضوع خطای انسانی است و طبیعتا انتظار این است که در این مواقع مسوولان مربوطه خودشان استعفا دهند نه اینکه مجبور شوند. آنچه که در این حادثه تلخ و غمانگیز باید مورد توجه مسوولان قرار بگیرد، ریزش بیشتر اعتماد عمومی است.
درپایان نگارنده مهدی قزل(مهدی حیدرپور)معتقداست:این واقعه تلخ چیزی نیست که یکشبه و صرفا بهواسطه حادثه هواپیمای اوکراین اتفاق افتاده باشد. آنچه که از استعفا و عذرخواهی مهمتر است، صداقت با مردم است. نمیتوان با مردم صادق نبود، اما عذرخواهی کرد و استعفا داد. در حقیقت پیشنیاز عذرخواهی و استعفا، صداقت، درستی و امانتداری با مردم است.
اینستاگرام روابط عمومی