سردبیرآزاداندیش

۳۹۰ مطلب با موضوع «یاداشت های سردبیرآزاداندیش» ثبت شده است

منافع ملی ما با آمریکایی‌ها دارای تضادهای زیادی است و با رفتن احزاب و خصوصا دونالد ترامپ و آمدن بایدن مشکلات اقتصادی کشور ما مخصوصا تحریم‌ها به این زودی‌ها حل نمی‌شود. اما بعد از قطعى‌شدن پیروزى بایدن و تحویل قدرت در کاخ سفید، سرعت و شتاب تحولات دیپلماتیک خاورمیانه بیشتر به چشم مى‌خورد. هرچند آقای ظریف بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی مصاحبه‌ای داشت مبنی بر اینکه همچنان آماده مذاکره با آمریکا هستیم اما دو حالت در رابطه با این مساله وجود دارد: نخست اینکه ایران و یا آمریکا باید از استراتژی خود کوتاه بیایند و اوضاع بحرانی ایران در مسائل اقتصادی از بین برود که به‌نظر می‌آید نه ایران از استراتژی برنامه خود برای مقابله با آمریکا کوتاه می‌آید و نه آمریکا از برنامه خود برای مقابله با ایران کوتاه می‌آید. درباره مورد اول که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مسائل اساسی در ایران حل نمی‌شود.

بحث آلودگی هوا و آلوده‌کردن محیط‌زیست در کشور ما مبدل به یک بیماری مزمن و ظاهرا لاعلاج شده است. این درحالی است که هستی‌شناسی این پدیده و چیستی و چرایی آن، بارها توسط انجمن‌های علمی، نهادهای تخصصی و سازمان‌های عمومی و دولتی مورد بحث، بررسی و ارائه راه‌حل قرار گرفته ولی ظاهرا همانند مبارزه با فساد به‌دلایل نامعلومی اراده ملی و قوی برای مراقبت از سلامت مردم و ریشه‌کنی عوامل این آلودگی‌ها وجود ندارد یا محمل اجرا پیدا نکرده است.

با توجه به مجموعه گفتمان‌ها و شعارها، برنامه‌ها و وعده‌ها امروز همگی می‌دانند که آلودگی محیط‌زیست کشور نتیجه بی‌تدبیری، عدم شایسته‌سالاری، عدم‌توجه یا اهمال در انجام وظایف و نظارت است.

فرصت مجدد برای بحث و بررسی لوایح FATF نشان می‌دهد این لوایح مهم هستند و ضروری‌ست تا جایی که امکان دارد این لوایح تصویب شوند. به این معاهده بین‌المللی باید همچون سایر معاهدات نگاه کرد و با هزینه فایده‌کردن آن، اقدام به تصمیم‌گیری نمود. آنچه حائز اهمیت است اینکه باید این لوایح مورد بررسی قرار گیرد و سپس در‌خصوص پیوستن یا عدم‌ پیوستن به آن تصمیم‌گیری شود. این موضوع سال‌هاست که در کشور وجود دارد و مجلس نیز آن را تصویب کرده است اما به‌نظر می‌رسد در این رابطه بحث‌های سیاسی بر بحث‌های فنی و واقعی این حوزه غلبه کرده و همین امر به مهم‌ترین مانع پیش‌روی آن بدل شده که کار را در این زمینه به بن‌بست کشانده است.

هر ساختار سیاسی، چارچوب‌ها و موازین خاص خود را دارد. سرمایه‌های نمادین و لزوم استفاده بهینه و درست از آنها در یک نظام سیاسی تبلور پیدا می‌کند که اساسا باور داشته باشد که سرمایه‌های اجتماعی در متن جامعه هستند و او فقط باید آنها را مثل منابع بسیار مهمی در دل زمین، استخراج کند. مثل کسی که می‌خواهد به ثروت برسد باید منابع مشخصی را از دل زمین استخراج کند، در جامعه نیز همینطور است. کسانی که معتقداند این سرمایه‌ها در متن جامعه هستند وظیفه‌شان استخراج این سرمایه‌ها از جامعه است؛ البته ما در کشوری زندگی می‌کنیم که اساسا نوعی سلسله‌مراتب از بالا وجود دارد و تصورش بر این است که این سرمایه‌ها را قبلا پیدا کرده و نهایتا نیازی ندارد نکه بخواهد در دل جامعه جست‌وجو کند و این سرمایه‌ها را کشف کند.