سردبیرآزاداندیش

با تداوم شیوع کرونا در کشور شاهد پررنگ‌تر‌شدن رفتار دوگانه و مواضع یک بام و دو هوای مقامات کاخ سفید در این خصوص هستیم. دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا ضمن تداوم سیاست فشار حداکثری و عدم رفع تحریم‌های ظالمانه ایالات‌متحده ضد ‌ایران که چالش‌های بسیار گسترده‌ای را برای مبارزه هر‌چه بهتر با این ویروس در داخل کشور شکل داده، از آمادگی واشنگتن برای کمک به تهران سخن گفته است و نمونه‌ی اخیر آن به مواضع ترامپ در نشست خبری کاخ سفید باز‌می‌گردد که با واکنش محمد‌جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور رو‌به‌رو شد. در مقدمه عنوان شده بایستی به این نکته اشاره شود که دولت آمریکا با کارنامه‌ای آکنده از جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشر در داخل و خارج این کشور، خود را محکی برای سنجش حقوق بشر در کشورهای دیگر می‌داند و با همین سنگ محک کشورهای غیرهم‌سو با سیاست‌های واشنگتن را به نقض حقوق بشر متهم می‌کند. کمتر کشوری در جهان معاصر است که در معرض فهرست بلند‌‌بالای رفتارهای ضد‌انسانی دولت آمریکا جا نگرفته باشد. حقوق بشر بنیادی‌ترین حقوقی است که هر انسانی به‌طور ذاتی، فطری و به صرف انسان‌بودن از آن بهره‌مند است، اما آنچه محل نقد و بحث است، این است که چه دولت‌هایی داعیه دفاع از حقوق بشر را دارند و آیا حقوق بشر به چنین حمایت‌هایی نیاز دارد؟ اصولا بسیاری از قوانین بین‌الملل به‌دلیل مبتنی‌بودن بر شاخصه‌های کیفی و عدم بهره‌مندی از مصادیق مشخص عینی، دارای انعطاف‌پذیری بسیاری هستند که زمینه را برای سوء‌استفاده دولت‌ها فراهم می‌آورند.

کارزار فشار حداکثری یا تروریسم دارویی؟! ایالات‌متحده، مسوولان ایران را به فلج‌کردن نظام پزشکی این کشور در هنگامه همه‌گیری کروناویروس متهم می‌کنند، و این اتهام موجب شده است که توجه و موشکافی‌های جهانی درباره رفتار آمریکا تحت این بحران افزایش یابد. به‌جز ایران؛ رهبران ونزوئلا و کوبا نیز خواهان برداشته‌شدن تحریم‌های آمریکا هستند، تحریم‌هایی که دسترسی آنها به سیستم‌های مالی جهانی را مختل کرده است. این اتهامات پیامدهای ویرانگری برای آمریکا به همراه دارد و می‌تواند اعتماد جهانی به واشنگتن را کاهش دهد و نتایج وارونه‌ای برای روسای‌جمهوری آتی این کشور داشته باشد. در این بین ‌انتقادها از دولت آمریکا برای تحریم ایران، تحت فشار قراردادن شهروندان عادی و به‌خطر انداختن جان آنها همچنان در محافل بین‌المللی ادامه دارد.

برکسی پوشیده نیست که پدیده‌ای به‌نام کرونا نزدیک 3 ماه می‌شود ‌مهمان خانه‌های ما شده و بسیاری از اولویت‌های سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ملت‌ها و دولت‌های جهان را برهم زده و استرس، وحشت و مرگ ارمغان این‌ ویروس منحوس برای جوامع بشری در کل جهان بوده است. دراین خصوص بسیاری از کارشناسان این فرضیه را مطرح کرده‌اندکه که شاید شکل کنونی ویروس کرونا از یک آزمایشگاه گریخته باشد که در آن ویروس به‌شکل سلاح تولید می‌شود؛ احتمالا خود چین و شاید هم ایالات متحده یا اسرائیل که باور عمومی بر این است‌ قابلیت‌های گسترده‌ای در زمینه جنگ‌افزارهای زیستی و البته انگیزه ژئوپولتیک لازم برای شیوع ویروس در برخی کشورهای خاص را دارند.

هنوز هم تحلیلگران باور دارند که این فرضیه باید به‌عنوان یک روند سیاسی درباره ویروس جدی‌تر مورد توجه قرار بگیرد. چین اکنون مدعی‌‌ست که سربازان ایالات متحده درگیر در بازی نظامی جهانی را در ماه اکتبر در ووهان دستگیر کرده که ممکن است به‌طور عمدی ویروس را منتشر کرده باشند و این در حالی‌‌ست که دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری و دیگر جمهوری‌خواهان در آمریکا بیماری را »ویروس ووهان« یا »ویروس چین« می‌خوانند و به‌طور ضمنی این مسئله را بیان می‌کنند که رفتارهای بی‌محابای چینی عامل بروز بحران بوده است.

ما در دوران جالبی زندگی می‌کنیم. ناشناخته‌ای که پیش روی ما است هم هیجان‌انگیز است و هم وحشتناک. در بلند‌مدت هیجان‌انگیز است، اما در کوتاه‌مدت ترسناک. به‌واقع یک ویروس منحوس نظم نوین جهانی را آشفته و بهم ریخته و روزبه‌روز بر قدرت کشندگی خود می‌افزاید و بر مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان لطمات جبران‌ناپذیری‌ وارد می‌کند. از 4 ماه گذشته که در چین رونمایی شد تا‌کنون با قدرت هرچه تمام‌ بر جهان تسلط پیدا کرد و تاکنون هیچ قدرتی در برابر آن نتوانسته ابراز وجود کند. بحران کرونا بی‌شک نقطه‌ی عطفی در تاریخ بشر است که تنها گذر زمان، وسعت و عمق تاثیر آن را به‌نمایش خواهد گذاشت. شدت بحران در اروپا به‌حدی‌ست که برخی از فروپاشی احتمالی اتحادیه اروپا در آینده‌ی نه‌چندان دور سخن به‌میان می‌آورند.

این روزها بسیاری از اقتصاددانان بجای بیان وقوع بحران اقتصادی و بهداشتی درکشور،پا را فراتر از وقوع بحران در کشور گذاشته و معتقدند با توجه به شرایط معیشتی کشور در سال پیش رو به واسطه انبوهی از مشکلات ما با ورشکستگی عمومی در کشور مواجه خواهیم بود. چرا که از سو سقوط شدید بهای نفت به واسطه جنگ قیمت میان روسیه و عربستان که باعث شده بهای نفت سنگین ایران به بشکه ای حدود ۱۴ دلار برسد شرایط را به جایی رسانده است که دولت برای تحقق درآمدهای حاصل از فروش نفت خام که در بودجه امسال روی فروش روزانه یک میلیون بشکه با بهای ۵۰ دلار حساب باز کرده بود باید بیش از ۳ میلیون بشکه در روز به فروش برساند، آن هم در شرایطی که اکنون صنعت نفت کشور با تحریم های گسترده و تقریباً بی‌سابقه ایالات متحده آمریکا مواجه است و همین تحریم ها موجب شده است که فروش نفت خام ایران در روز به عددی بسیار کمتر از آنچه در گذشته بود، کاهش پیدا کند.

ایران، کشوری با 83 میلیون ‌نفر جمعیت، اکنون به یکی از مراکز اصلی شیوع ویروس کرونا تبدیل شده و بیشترین نرخ مرگ و میر ناشی از ابتلا به این بیماری را در جهان را دارد. طبق آمارهای رسمی، نرخ مرگ و میر در ایران چیزی بین 8 تا 18‌درصد است که در قیاس با نرخ 3‌ درصدی مرگ و میر در چین و سایر کشورهای جهان بسیار بالاست. دولت ناگهان درصدد ممنوعیت برآمد و پروازها به هند را لغو کرد؛ گروه‌های زیارت‌کنندگان اما‌کن مذهبی را از ورود به کشور بازداشت و برگزاری مراسم نماز‌جمعه در شهرهای بزرگ را لغو کرد. با این حال اسفندیار باتمانقلیچ بنیانگذار فوروم ایران و اروپا، معتقد است که دولت از پیگیری اقدامات بیشتری از جمله قرنطینه شهر خودداری خواهد کرد: »آنها می‌دانند که چنین اقدامی فشارها و مشکلات اقتصادی را بیشتر خواهد کرد.