در پی حادثه دردناک سقوط هواپیمای بوئینگ و جانباختن تعدادی انسان بیگناه، از جمله جمعی از هموطنان و نخبگان کشور، موجی از نگرانی و تاثر، کشور و ملت ایران را فراگرفته است. در بدو حادثه و در تسلیت قبلی رسانهها از مسوولان امر خواستند با بررسی همهجانبه این رخداد ناگوار، پاسخگوی افکار عمومی باشند. متاسفانه آنچه غم این فقدان جانگداز را تشدید نمود، بیتوجهی و عدم صداقت با افکار عمومی بود. در این بین ستاد کل نیروی مسلح در بیانیهای اعلام کرد هواپیمای مسافربری اوکراینی که حامل تعداد زیادی از شهروندان ایرانی و غیرایرانی بود با »خطای انسانی« اپراتور پدافند ساقط شده و مطالب طرح شده پیرامون نقص فنی صحت ندارد درحالیکه اصرار بر کتمان چگونگی سقوط هواپیمای اوکراینی گناه نابخشودنی است و بر همین اساس رهبر انقلاب و رییسجمهور دستور رسیدگی به مقصران این فاجعه را صادر کردند تا ابعاد این فاجعه باورنکردنی روشن شود.
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی62 ساله فرماندهی نیروی قدس، شاخهای از سپاه پاسداران که مسوول عملیات در خارج از کشور است را برعهده داشت و طبق گزارشها، در افغانستان از همکاری با نیروهای آمریکایی علیه طالبان که تهدیدی مداوم برای ایران بود، دفاع کرد؛ اما این اتحاد آزمایشی در پی اظهارات رییسجمهوری جورج دابلیو.
بوش که ایران را عضو محور شرارت میخواند و حمله سال 2003 ایالاتمتحده به عراق که با اعزام بیش از 100هزار سرباز آمریکایی در نزدیکی مرز ایران همراه بود، دوام نیاورد. واکنش تدریجی ایران به حمله آمریکا به عراق میتواند سرنخهایی درباره پاسخ احتمالی آن به ترور سلیمانی فراهم کند. در مواقعی که آمریکا با قدرت نظامی عرض اندام کرده، جمهوری اسلامی خوددار بوده است. در ساعات اول بعد از حمله موشکهای کروز آمریکایی به انصارالاسلام، یک گروه سنی در شمال عراق، در سال 2003، ایران مرزهای خود را بست و واکنش چندانی نشان نداد. در برخی گزارشهای منتشر شده در آمریکا ادعا شده که ایران پس از سقوط صدام حسین کار روی کلاهک اتمی را متوقف کرد و به ابعاد غیرنظامی برنامه هستهای ادامه داد.
بر کسی پوشیده نیست که سپهبد شهید سلیمانی خدمت بزرگ به این آب و خاک و منطقه و جامعه مسلمین جهان کرد. وقتی هیولای داعش در سوریه و عراق سر برآورد همه میدانستند که نوع رفتار و تبلیغات داعشیها متوجه ایران است و ایرانیان هم دیده بودند که اینان در مناطق اشغالی با مردمان بیگناه چهسان رفتار میکردند.
هنر بزرگ سردار شهید سلیمانی در دفع این خطر بزرگ از ایران بود و عاقبت هم او بود که به کمک همرزمانش در سپاه قدس و نیروهای مردمی و نظامی کشورهای سوریه و عراق بساط داعش را جمع کردند و نهتنها ایرانیان که حتی غربیان نفس راحتی کشیدند و پایان داعش توسط سردار ایرانی اعلام شد. درواقع وقتی کُردهای عراق در برابر هجوم داعش تنها ماندند و نای مقاومت و نبرد با افراطگرایان با انگیزه داعش را نداشتند، بارزانی رهبر کُردهای عراقی میگوید از خیلی جاها درخواست کمک نظامی کردیم که پاسخ مثبتی به درخواستهای ما داده نشد.
دونالد ترامپ و وزیر امور خارجه ضدایرانی او که متوجه اشتباه بزرگ محاسباتی خود شدهاند، مدعی هستند که برای پیشگیری از جنگ و به این دلیل که کاخ سفید، سپاه قدس را در بیانیه 8 آوریل 2019 گروه تروریستی معرفی کرده، دست به ترور سردار سلیمانی زدهاند. در بیانیه مربوط به تروریستی نامیدهشدن سپاه پاسداران، تصریح شده که هدف، فشار بیشتر اقتصادی بر ایران است، اما در بیانیهای که واشنگتن پس از ترور سردار سلیمانی ارائه داد، این اقدام را دفاعی قاطع بهمنظور ارعاب ایرانیان برای حملات آتی اعلام کرد. باید تصریح کرد که هم تروریستینامیدن بخشی از نیروهای مسلح یک کشور و هم »دفاع ارعابی« مغایر حقوق بینالملل هستند. این ترور به موجب بند E قطعنامه مربوط به تعریف تجاوز، توسل بهزور است و علیه خاک عراق تجاوز محسوب شده و همچنین مغایر با منشور ملل متحد است. تهران با واشنگتن درحال مخاصمه فعال نبوده و چنین قصدی هم نداشته، از اینرو ترور و به شهادترساندن سپهبد سلیمانی، قتلی هدفمند است که از مصادیق بارز تروریسم بهشمار رفته و مغایر حقوق بینالملل و حقوق بشر است.
همواره کشورهای دارای قدرت نظامی جهان خواستهاند به بهانههای مختلف با حضور نظامی خود در منطقه حیاتی خلیجفارس بهویژه هرمز این آبراه بزرگ، خود را بهعنوان بازیگری مهم در مبادلات انرژی و اقتصادی جهان مطرح کنند. از آنجا که دریاها و اقیانوسها بهعنوان میراث مشترک بشریت قلمداد میشوند و برابر فرمایشات فرمانده کل قوا که »دریا مال همه است و منافع آن مال همگان«، پهنه دریا و عرصه اقیانوس با تمامی حساسیت و جایگاه خود، محیطی بینالمللی است و کشورهای مختلف هرچند که دارای قدرت نظامی بالا هم باشند، در راستای اعتباربخشی به حضور نظامی کاملا نامشروع خود و نیاز به حمایت کشورهای منطقه بهدنبال تشکیل ائتلافهای دریایی هستند و در این راستا شاهد بودیم که در سالهای قبل، آمریکا اقدام به تشکیل ائتلافی دریایی برای تامین امنیت تنگه هرمز کرد که البته با واکنش سرد کشورهای جهان روبرو شد.
در طول سه سال گذشته به شدت فضای سیاسی کشور تحت تاثیر پیوستن به FATF قرار گرفت، نزدیک به 24 ماه مجلس درگیر بررسی لوایح چهارگانه بود و بعد از آن بیش از یک سال است که مجمع تشخیص مشغول بررسی لوایح پالرمو و CFT است؛ این یعنی مسوولان سیاستگذار کشور خواسته و ناخواسته بیشتر از سه سال را صرف چانهزنی بر سر این بحث کردهاند.
حال آنکه کمتر از یک ماه بهپایان تمدید چهارمین مهلت گروه ویژه اقدام مالی موسوم به FATF زمان باقی است، اما همچنان لوایح پالرمو و CFT در بوروکراسیهای مجمع تشخیص مصلحت نظام در رفتوآمد است. چنانکه یک سال پس از تصویب لایحه پالرمو مجمع بهواسطه عدم اتخاذ تصمیم این لایحه را از دستور کار خارج کرد و تصمیمی هم برای CFT گرفته نشده است. اما برکسی پوشیده نیست که FATF موجب ایجاد شفافیت در سازوکارهای مالی و بانکی میشود.