سردبیرآزاداندیش

بیش از یک ماه است که استان سیستان‌و‌بلوچستان در تب‌وتاب به سر می‌برد. به‌تازگی تصاویری از اعتراضات در شهرستان خاش استان سیستان‌وبلوچستان منتشر شده است که قاعدتا هیچ ایرانی وطن‌پرستی نه خسارت به اموال عمومی را می‌پسندند و نه مرگ هیچ‌کدام از ایرانیان را می‌پسندد.

اما ادامه اعتراضات در سیستان‌و‌بلوچستان به این علت است که هرچند استان سیستان‌و‌بلوچستان بخشی از خاک ایران است و به‌لحاظ مشمولیت خاکی، تفاوتی با سایر نقاط کشور ایران ندارد. اما تفاوت‌های دیگری دارد که سال‌هاست طعم درد مداوم را به بومیان این منطقه چشانده است. در بلوچستان بیکاری بیداد می‌کند.

سخنگوی دولت اعلام کرده است: در 5 سال گذشته حدود دو هزار‌نفر از نخبگان به کشور بازگشته‌اند و از‌ سوی دیگر شرکت‌های دانش‌بنیان توانسته‌ از مهاجرت نخبگان به خارج از کشور در مقایسه با گذشته جلوگیری کند. در ابتدا‌‌ باید به این مساله اشاره شود که نمی‌توان صرف تحصیل افراد در دانشگاه‌های برتر کشور را نشانه نخبگی قلمداد کرد.

نمی‌شود به فرد سرباری که با سبک زندگی »باباپولداری« و صرف هزینه‌ی گزاف در کلاس‌های کنکور، به دانشگاه راه می‌یابد؛ عنوان نخبه داد. یکی از معانی نخبه، »برگزیده« است. فرد نخبه در هر جمعی با اقبال عمومی روبه‌رو می‌شود. با وجود این، روشن است که هر‌کسی بخواهد حائز جایگاه نخبگی شود؛ باید فراتر از عوام بیاندیشد و در عین‌حال، عقلانیت نظری و عملی‌اش توسط جمع کثیری از افراد جامعه، پذیرفته شود.

براساس گزارش‌های منتشر شده‌، 35 هزار میلیارد‌تومان به اقتصاد حوزه فناوری اطلاعات و 45 هزار میلیارد‌تومان به کسب‌وکار‌های سایر حوزه‌ها خسارت وارد شده است.

بر‌اساس گفته‌های رییس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق تهران، در کنار این ضرر 80 هزار میلیارد‌تومانی کسب‌وکارها، نگرانی جدی درباره افزایش تعدیل نیروی متخصص در بنگاه‌های اقتصادی وجود دارد که به اعتقاد فرزین فردیس، به اخلال در اقتصاد دیجیتال منجر خواهد شد.

برخی بحران‌هایی که کشور درگیر آنها است، گاه حتی گامی از مرحله بحران هم فراتر گذاشته‌اند و طاقت و ظرفیتی بسیار فراتر از تصور می‌خواهند که غفلت از آنها بسیار آسیب‌زاست؛ از بحران محیط‌زیست گرفته تا خشکی تالاب‌ها و دریاچه‌ها و مهم‌تر از همه دریاچه ارومیه، از کاهش تولید ثروت گرفته تا کاهش چشمگیر سرمایه‌گذاری و جلوگیری از استهلاک سرمایه، از بحران شکاف نسلی گرفته تا بحران مطالبات انباشته شده اجتماعی، از بحران تورم مزمن گرفته تا بحران فاصله‌های نامتعارف طبقاتی، از بحران فرو‌نشست‌های خطرناک در بسیاری از دشت‌های کشور گرفته تا بحران آب وکاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی، از بحران ناکارآمدی گرفته تا بحران سقوط بهره‌وری و... این فهرست می‌تواند طولانی‌تر بشود و حوزه‌های مختلفی را در بربگیرد.